ـ دو چیز برای آدمی مصیبت است : ?-داشتن آرزو که همه عمر به دنبال آن می دوی?-نداشتن آرزو که دیگر امیدی برای ادامه ی زندگی نداری ! ?ـ ما دور مداری از خطر می گردیم تا صبح به دنبال سحر می گردیم سوگند به لاله ها که همچون خورشید زرد آمده ایم و سرخ بر می گردیم ?ـ ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست ?ـ بیاییم به چشمانمان خوب بیاموزیم که هر کس ارزش دیدن ندارد ! ?ـ وجدانت را آنگه که راحت ببینی آرامش به دستت خواهد آمد(پل روبنس ) ? - بخشش زیباست و زیباتر فراموش کردن آن می باشد.(رابرت براونینگ) ?- میراثی گرانبهاتر از راستی و درستی نیست .(شکسپیر) ?-عشق اگر آبی بود لحظه های عمر اگر باقی بود من تمام لحظه ها را رنگ آبی می زنم! ?ـ زندگی زیباست زشتیهای آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست! زندگی آب روانی است روان میگذرد... آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد -همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد همگان روند و آیند و تو هم چنان که هستی
بسم الله الرحمن الرحیم حضور جبرئیل در حوادث ظهور امام عصر(عج) صیحه آسمانی صیحه از جمله نشانههای حتمی ظهور است که اندکی پیش از ظهور عمومی امام عصر(ع) رخ میدهد. ابوبصیر از حضرت امام محمّد باقر(ع) روایت نموده که فرمود : « هر گاه دیدید آتشی بزرگ و شعلهور سه روز یا هفت روز از مشرق طلوع کرد ، به خواست خداوند منتظر فرج و ظهور دولت آل محمّد باشید ؛ زیرا خداوند بر همه چیز غالب و حکیم است .» سپس فرمود: «گویندهای از آسمان نام قائم را میبرد به طوری که از مشرق تا مغرب آن را میشنوند . هر کس خواب است ، بیدار میشود و هر کس ایستاده ، مینشیند و هر کس نشسته از وحشت آن صدا برمیخیزد . خدا رحمت کند کسی را که از آن صدا عبرت میگیرد ؛ زیرا صدای اوّل ، صدای جبرئیل امین است .» ایشان ادامه دادند : « در آخر آن روز، صدای شیطان ملعون به گوش میرسد که میگوید: آگاه باشید ! فلانی (مقصود سفیانی است) مظلوم کشته شده است تا بدین وسیله ، مردم را به شک بیندازد و در میان آنها فتنه انگیزد ، چه بسیار مردم مردّد و متحیّری که در آن روز به واسطه این شک به آتش دوزخ درافتند . ولی شما اگر صدای اوّل شنیدید ، شک نکنید که صدای جبرئیل است و علامت آن اینست که اسم قائم و پدرش را میبرد ، به طوری که دختران پردهنشین نیز آن را میشنوند و پدر و برادر خود را تشویق به بیرون آمدن ، میکنند .»1 جبرئیل در روز ظهور امام زمان(ع ) در مقاطع مختلف پس از ظهور، جبرئیل و میکائیل حضور ملموسی دارند ، که از آن جمله میتوان به سرآغاز ظهور و هنگامه بیعت با حضرت مهدی(ع) در « مسجدالحرام » و نیز لشکر کشی برای نبرد با سفیانی 21 و شکست و کشتن او اشاره کرد .2 پس از به دست گرفتن حکومت مکّه توسط امام عصر(ع) و سلطه بر این منطقه ، با توجّه به جنایات سفیانی از « شام » تا « عراق » و « شبه جزیره » ، مهمترین و ضروری ترین اقدام ، عقب راندن و دفع اوست . از همین رو امام(ع) با سپاهیانی که تحت رهبری ایشان و فرماندهی سیصد و سیزده یارشان تشکیل شده ، با هسته اوّلیه ده هزار نفره به تعقیب سپاهیان سفیانی میپردازند . امام محمّد باقر(ع) روایت نموده که فرمود: « هر گاه دیدید آتشی بزرگ و شعلهور سه روز یا هفت روز از مشرق طلوع کرد ، به خواست خداوند منتظر فرج و ظهور دولت آل محمّد باشید ؛ زیرا خداوند بر همه چیز غالب و حکیم است .» سپس فرمود: «گویندهای از آسمان نام قائم را میبرد به طوری که از مشرق تا مغرب آن را میشنوند. هر کس خواب است ، بیدار میشود و هر کس ایستاده ، مینشیند و هر کس نشسته از وحشت آن صدا برمیخیزد . خدا رحمت کند کسی را که از آن صدا عبرت میگیرد ؛ زیرا صدای اوّل ، صدای جبرئیل امین است» پرونده جنایات سفیانی در همان منطقهای بسته میشود که از آنجا آغاز شده بود . میکائیل و جبرئیل ، از جمله شاخصترین افرادی هستند که در این نبرد و لشکرکشی، امام (ع) را همراهی میکنند . ظاهراً جبرئیل فرماندهی ملائکه جناح راست و میکائیل فرماندهی ملائکه جناح چپ را برعهده دارند .3 امام مهدی(ع) پس از ظهور و شکست سفیانی به ناچار با غربیان وارد نبرد و جنگ می شوند .4 اندکی که از آغاز نبرد میگذرد با وساطت حضرت مسیح (ع)، صلحی چند ساله با مسیحیان و غربیان بسته میشود . آنان تنها مدّت کوتاهی به این پیمان ، متعهّد می مانند و مدّتی بعد آن را نقض میکنند . همین امر جنگ دوم امام عصر (ع) را باعث میگردد که به آرامی زمینههای نبرد با ابلیس و ابلیسیان فراهم میگردد . 5 پس از آنکه دجّال به جمع آوری نیرو و پیرو پرداخت ، با خیل عظیمی رو به سوی مکّه و «مدینه» میکند که با ممانعت میکائیل در مکّه و جبرئیل در مدینه مواجه میشود .6
بسم الله الرحمن الرحیم حضور جبرئیل در حوادث ظهور امام عصر(عج) صیحه آسمانی صیحه از جمله نشانههای حتمی ظهور است که اندکی پیش از ظهور عمومی امام عصر(ع) رخ میدهد. ابوبصیر از حضرت امام محمّد باقر(ع) روایت نموده که فرمود : « هر گاه دیدید آتشی بزرگ و شعلهور سه روز یا هفت روز از مشرق طلوع کرد ، به خواست خداوند منتظر فرج و ظهور دولت آل محمّد باشید ؛ زیرا خداوند بر همه چیز غالب و حکیم است .» سپس فرمود: «گویندهای از آسمان نام قائم را میبرد به طوری که از مشرق تا مغرب آن را میشنوند . هر کس خواب است ، بیدار میشود و هر کس ایستاده ، مینشیند و هر کس نشسته از وحشت آن صدا برمیخیزد . خدا رحمت کند کسی را که از آن صدا عبرت میگیرد ؛ زیرا صدای اوّل ، صدای جبرئیل امین است .» ایشان ادامه دادند : « در آخر آن روز، صدای شیطان ملعون به گوش میرسد که میگوید: آگاه باشید ! فلانی (مقصود سفیانی است) مظلوم کشته شده است تا بدین وسیله ، مردم را به شک بیندازد و در میان آنها فتنه انگیزد ، چه بسیار مردم مردّد و متحیّری که در آن روز به واسطه این شک به آتش دوزخ درافتند . ولی شما اگر صدای اوّل شنیدید ، شک نکنید که صدای جبرئیل است و علامت آن اینست که اسم قائم و پدرش را میبرد ، به طوری که دختران پردهنشین نیز آن را میشنوند و پدر و برادر خود را تشویق به بیرون آمدن ، میکنند .»1 جبرئیل در روز ظهور امام زمان(ع ) در مقاطع مختلف پس از ظهور، جبرئیل و میکائیل حضور ملموسی دارند ، که از آن جمله میتوان به سرآغاز ظهور و هنگامه بیعت با حضرت مهدی(ع) در « مسجدالحرام » و نیز لشکر کشی برای نبرد با سفیانی 21 و شکست و کشتن او اشاره کرد .2 پس از به دست گرفتن حکومت مکّه توسط امام عصر(ع) و سلطه بر این منطقه ، با توجّه به جنایات سفیانی از « شام » تا « عراق » و « شبه جزیره » ، مهمترین و ضروری ترین اقدام ، عقب راندن و دفع اوست . از همین رو امام(ع) با سپاهیانی که تحت رهبری ایشان و فرماندهی سیصد و سیزده یارشان تشکیل شده ، با هسته اوّلیه ده هزار نفره به تعقیب سپاهیان سفیانی میپردازند . امام محمّد باقر(ع) روایت نموده که فرمود: « هر گاه دیدید آتشی بزرگ و شعلهور سه روز یا هفت روز از مشرق طلوع کرد ، به خواست خداوند منتظر فرج و ظهور دولت آل محمّد باشید ؛ زیرا خداوند بر همه چیز غالب و حکیم است .» سپس فرمود: «گویندهای از آسمان نام قائم را میبرد به طوری که از مشرق تا مغرب آن را میشنوند. هر کس خواب است ، بیدار میشود و هر کس ایستاده ، مینشیند و هر کس نشسته از وحشت آن صدا برمیخیزد . خدا رحمت کند کسی را که از آن صدا عبرت میگیرد ؛ زیرا صدای اوّل ، صدای جبرئیل امین است» پرونده جنایات سفیانی در همان منطقهای بسته میشود که از آنجا آغاز شده بود . میکائیل و جبرئیل ، از جمله شاخصترین افرادی هستند که در این نبرد و لشکرکشی، امام (ع) را همراهی میکنند . ظاهراً جبرئیل فرماندهی ملائکه جناح راست و میکائیل فرماندهی ملائکه جناح چپ را برعهده دارند .3 امام مهدی(ع) پس از ظهور و شکست سفیانی به ناچار با غربیان وارد نبرد و جنگ می شوند .4 اندکی که از آغاز نبرد میگذرد با وساطت حضرت مسیح (ع)، صلحی چند ساله با مسیحیان و غربیان بسته میشود . آنان تنها مدّت کوتاهی به این پیمان ، متعهّد می مانند و مدّتی بعد آن را نقض میکنند . همین امر جنگ دوم امام عصر (ع) را باعث میگردد که به آرامی زمینههای نبرد با ابلیس و ابلیسیان فراهم میگردد . 5 پس از آنکه دجّال به جمع آوری نیرو و پیرو پرداخت ، با خیل عظیمی رو به سوی مکّه و «مدینه» میکند که با ممانعت میکائیل در مکّه و جبرئیل در مدینه مواجه میشود .6
باسمه تعالی منم سرگشته حیرانت ای دوست /کنم یکباره جان قربانت ای دوست
خلیل آسابه شوق وصل کویت/ نهم سربرسرپیمانت ای دوست
دلی دارم در آتش خانه کرده/ میان شعله ها کاشانه کرده
دلی دارم که از شوق وصالت/ وجودم را زغم ویرانه کرده
من آن آواره بشکسته بالم /ز هجرانت بتا رو بر زوالم
منم آن مرغ سرگردان و تنها/ پریشان گشته شد یکباره حالم
سحرسربرسرسجاده کردم/ دعایی بهر آن دلداده کردم
زحسرت ساغر چشمانم ای دوست/ لبالب یکسره از باده کردم
دلا تا کی اسیر یاد یاری؟/ زهجر یار تا کی داغ داری
بگو تا کی زشوق روی لیلی/ تو مجنون پریشان روزگاری؟
پریشانم، پریشان روزگارم /من آن سرگشته ی هجر نگارم
کنون عمریست با امید وصلت/ درون سینه آسایش ندارم
زهجرت روز و شب فریاد دارم/ زبیدادت دلی ناشاد دارم
درون کوهسار سینه خود /هزاران کشته چون فرهاد دارم
چرا ای نازنینم بی وفایی؟ /دمادم با دل من در جفایی
چرا آشفته کردی روزگارم /عزیزم دارد این دل هم خدایی
بسم الله الرحمن الرحیم
عذرخواهی های ذلت آور
تمام مردم به علت میل طبیعی و حبّ ذات، دوست دارند که در همه ی احوالات و مراحل زندگی، از نعمت عزت و بزرگواری در نزد دیگران برخوردار باشند و همیشه سعی می کنند که خواری و ذلت را از خویش دور کنند . مسأله عزت و احترام به خویشتن، در تعالیم اسلامی به شدت مورد توجه قرار دارد و مسلمانان وظیفه دارند که در حفظ احترام خود کوشا باشند، بزرگواری و شرافت خویش را از آسیب در امان نگه دارند و از گفتار و رفتاری که موجب ذلت و خواری آنان می شود، دوری نمایند . بسیاری از ما انسان ها درک درستی از مقام والای خود نداریم و نمیدانیم معنای واقعی عزت نفس چیست، با رفتارهای نسنجیده و نا صحیح به دیگران اجازه میدهیم شخصیت ما را آماج تیر های توهین و تحقیر کنند . وقت و بی وقت داریم با دیگران شوخی میکنیم و به اصطلاح خوشمزگی میکنیم که دیگران را بخندانیم اما نمیدانیم به چه قیمتی؟! در واقع ما داریم خود را نادیده میگیریم و تازه زمانی به خود می آییم که دیگر کسی برای وجود ما ارزش قائل نیست شخصیت ما را نادیده میگیرند و در اذهان دیگران تبدیل به دلقکی میشویم که فقط وظیفه داریم دیگران را بخندانیم و اینجاست که نقطه سقوط است تا مرز نابودی شخصیت ها و آرمان ها و ارزش ها و چقدر تأسف آور است که یک انسان با دست خود ،خود را از درجه اعتبار و ارزش ساقط کند . امیرالمؤمنین علی علیه السلام در حکمت ها، نامه ها و خطبه های نهج البلاغه بسیار به این امر مهم پرداخته اند و ما قصد داریم در اینجا مسأله ی عزت و ذلت را در نهج البلاغه مورد بررسی قرار دهیم . از جمله، حضرت در جایی فرموده اند : «الاستغناءُ عن العُذر اعزُّ من الصدقِ به » 1 «خویشتن را از عذرخواهی بی نیاز داری بهتر است از اینکه با صدق و راستی به ذلت عذرخواهی تن در دهی » ببینید چه نکته وزینی و دقیقی را حضرت یادآوری میکند واقعا زیباست ما فکر می کنیم معذرت خواهی خیلی خوب است به هر کاری دست می زنیم و سریع با تملق و چاپلوسی وقت و بی وقت در حال دولا راست شدن و تعظیم در برابر این و آن هستیم و این اصلا مطابق با عزت نفس و احترام به خویشتن نیست کما اینکه بزودی این عذرخواهی ها در نظر دیگران رنگ میبازد و ما به عنوان یک شخص ضعیف و حقیر که برای خود و دیگران هیچ ارزشی قائل نیست شناخته خواهیم شد . بنابراین بهتر است همواره تلاش انسان بر آن باشد که از انجام کاریکه موجب عذرخواهی او شود اجتناب کند نه اینکه دائماً کارها و سخنانش از روی بی مبالاتی باشد و او را وادار به عذرخواهی از دیگران کند . همچنین حضرت علی علیه السلام در ضمن نامه ای که به حارث همدانی نوشتند، یادآور شدند که: «عملی انجام بده که عزت و آبرویت هدف تیرهای ملامت این و آن قرار نگیرد.» 2 تعریف عزت در کتاب مفردات راغب، عزت را اینگونه تعریف کرده اند: عزت یک حالت روحی و روانی است که نمی گذارد انسان مشهور و مغلوب دیگری شود و در مقابل کسی یا چیزی دچار شکست و خواری گردد. العزة حالة مانقه للانسان مِن اَن یغلب. بسیاری از مردم با اینکه عزت نفس دارند و در فراز و فرودهای زندگی کمتر به سمت ذلت می روند، اما نقاط ضعفی هم دارند که از طریق آنها می توان در وجودشان نفوذ نمود و قدرت مقاومتشان را درهم شکست. بعضی بسیار مال دوست هستند، بعضی از تملّق لذت می برند. ولی اولیای حقیقی الهی، که عزت نفس آنان حقیقی و محکم است، نقاط ضعف روحی خود را اصلاح کرده اند تا از آن طریق، کسی نتواند عزتشان را تحت تأثیر قرار دهد. منبع :کتاب جوانان و گناه کبیره ،محمد تقی صرفی محمدی - گروه دین و اندیشه تبیان